آیا جنگلهای شمال ایران نیاز به استراحت دارد ؟
پروفسور محمدرضا مروی مهاجر استاد بازنشسته گروه جنگلداری دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
جنگلهای شمال ایران که به نامهای جنگلهای خزری یا جنگلهای هیرکانی نیز مشهورند جزء جنگلهای پهن برگ معتدله نیمکره شمالی محسوب میشوند. مساحت این جنگلها در گذشته دور (ایران باستان) حدود 5 میلیون هکتار بوده که به تدریج از سطح آن در طول تاریخ کاسته شده است، به طوری که این مساحت تا پیش از ملی شدن جنگلهای ایران 3.4 میلیون هکتار و امروزه طبق آمار رسمی سازمان جنگلها و مراتع کشور فقط 1.9 میلیون هکتار میباشد که این مساحت حدود یک درصد مساحت کل کشور را در بر میگیرد.
این جنگلها جزء جنگلهای کهن دنیا محسوب میشوند زیرا قدمت پیدایش و تکامل آنها به بیش از یک میلیون سال میرسد؛ علاوه بر این، تنوع زیستی این جنگلها نیز بسیار غنی بوده، به طوری که فقط گونههای گیاهی چوبی آن (درختی و درختچه ای) بیش از 130 گونه میباشد، در صورتی که به عنوان مقایسه، تنوع گونههای گیاهی چوبی در جنگلهای اروپای مرکزی به 50 گونه نمیرسد، هر چند این جنگلها از نظر جغرافیای گیاهی مشابه جنگلهای شمال ایران میباشند. به عبارت دیگر میتوان گفت تنوع گونههای چوبی جنگلهای شمال ایران حداقل سه برابر جنگلهای اروپای مرکزی است. علاوه بر غنای بالای گونههای گیاهی و جانوری این جنگلها، از نظر قدمت تکامل نیز نسبت به جنگلهای اروپای مرکزی قدیمی تر هستند، چرا که قدمت جنگلهای اروپای مرکزی و شمالی به دلیل پدیده دوران یخبندانی کمتر از 10 هزار سال است.
مزیت دیگر جنگلهای شمال ایران در مقایسه با جنگلهای اروپای مرکزی طبیعی بودن آنهاست، زیرا اکثر جنگلهای اروپایی انسان ساخت هستند و تودههای جنگلی آنها اکثراً 100 ساله و یا کمتر از آن میباشند، در صورتی که تودههای مسن جنگلهای شمال ایران بیش از 200 سال، گاهی بیش از 500 سال دارند. جنگلهای شمال ایران روی دامنه شمالی رشته کوههای البرز قرار دارند و این به علت بارش کافی برای رویش جنگل در این منطقه میباشد. رشته جبال البرز همانند دیواری رطوبت متصاعد شده از دریای خزر را متراکم ساخته و همراه با ابرهای باران زایی که از طرف اروپا به شمال ایران میآیند باعث ریزش باران به مقدار کافی برای رشد و توسعه جنگلهای طبیعی میگردد. به طوری که حداکثر ریزش باران در منطقه بندر انزلی به 2هزار میلیمتر در سال میرسد؛ در صورتی که به عنوان مقایسه، میزان بارش سالیانه در یزد فقط50 میلیمتر است.
قدمت بهره برداری علمی از جنگلهای شمال کشور حدود 50 سال میباشد. الگوی بهره برداری از این جنگلها یعنی روشهای برداشت چوب، از کشورهای اروپایی از قبیل آلمان، فرانسه، بلژیک، سوئیس و... اقتباس شده که با توجه به متفاوت بودن شرایط اکولوژیک، توپوگرافیک و اقتصادی – اجتماعی آن کشورها با شمال ایران نتیجه مطلوبی از اجرای روشهای بهره برداری اقتباس شده حاصل نشده است.
لازم به توضیح است که واژه بهره برداری در مدیریت علمی و عملی جنگلهای ما به غلط به جای برداشت چوب مورد استفاده قرار گرفته است، در حالی که بهره برداری از جنگلها یک واژه عام و جامع بوده و به معنی استفاده از تولیدات و خدمات جنگل از قبیل آب، خاک، اکسیژن و منظر گرفته تا تولید چوب و سایر فرآوردههای غیرچوبی از قبیل قارچها، گیاهان دارویی و میوه درختان و درختچههای جنگلی و غیره میباشد.
سابقه برداشت چوب از جنگلهای شمال کشور در قالب طرحهای جنگلداری مصوب شورای عالی جنگل در سازمان جنگلها و مراتع به دهه 40 شمسی برمیگردد.
هر چند تهیه و تصویب طرحهای جنگلداری توسط سازمان جنگلها صورت میگرفت، ولی اجرای آن یعنی برداشت چوب (البته با نظارت سازمان) به بخشخصوصی (مجریان طرحهای جنگلداری) واگذار میشود. بدیهی است که نقش اقتصادی برداشت چوب برای مجریان طرحها از اولویت بالائی برخوردار بوده و نقش زیست محیطی جنگلهای شمال، خارج از علاقه بخشخصوصی بوده و در حقیقت مسئول این بخش خود سازمان جنگلها محسوب گردیده که در قالب طرحهای جنگلداری مسئولیت حفاظت از نقش مهم زیست محیطی جنگل را نیز بهعهده داشته است.
با ورود صنایع بزرگ چوب و کاغذ در شمال (گیلان و مازندران) شدت برداشت چوب از جنگلهای پهن برگ شمال ایران افزایش یافت.
با شروع اجرای طرحهای جنگلداری (دهه 40 شمسی) نظر کارشناسان و مسئولان مربوطه در رابطه با چرای دام در جنگلهای شمال ایران بر این پایه استوار بود که سطوح جنگلی مورد برداشت چوب طی یک مدت 20 ساله، برای چرای دام ممنوع اعلام میشد و تصور کلی بر این بود که مشکل چرای دام در سایر عرصههای جنگلهای شمال کشور به مرور زمان خود به خود حل خواهد شد؛ چون ادامه آن برای دامدار صرفه اقتصادی نخواهد داشت که دامهای خود را در جنگل نگهداری کند. قابل توجه است که در علم جنگلداری چرای دام در جنگل معنی و مفهومی ندارد و فاقد جایگاه اجرایی است. بدیهی است که چرای دام باید در مراتع طبیعی یا مصنوعی صورت گیرد و تولید چوب در جنگلها، طبیعی است که اجرای همزمان برداشت چوب و چرای دام در جنگلها، مخصوصاً اینکه این جنگلها طبیعی و با ارزش باشند فاقد وجاهت علمی و عملی اصول جنگلداری میباشد. باعث تاسف است که امروزه با گذشت بیش از پنج دهه بهره برداری از جنگلهای شمال کشور، مشکل چرای دام هنوز حل نشده و این موضوع امروزه تبدیل به معضلی برای سازمان جنگلها و مراتع کشور شده است.
به طور کلی میتوان گفت که با توجه به مسئولیت مهم سازمان جنگلها در حفظ و حراست از این سرمایه با ارزش خدادادی و عِرق بالای مهندسین مربوطه امروزه که نیم قرن از شروع بهره برداری از جنگلهای شمال ایران با تمرکز برداشت چوب گذشته است، میتوان نتیجه گرفت که جنگلهای شمال ما چه از نظر کمی (مساحت و حجم چوب سرپا) و چه از جنبههای کیفی (زیست محیطی، تنوع زیستی و... ) سیر قهقرایی را طی نموده است و چنانچه این روند ادامه یابد، نه تنها در آینده، قسمت اعظم این جنگلها از بین خواهند رفت، بلکه خطرات زیست محیطی آنها برای ساکنین شمال کشور از قبیل بروز سیلهای مهیب، لغزش و رانش دامنهها و فقر تنوع زیستی را به دنبال خواهد داشت.